-
آدم باید ریسک پذیر باشه!!!
18 - فروردینماه - 1395 22:41
سلام عزیزای دل خواهر!خوبید؟یه پیامی تو تلگرام خوندم که نوشته بود،تو بهار اگه جلوی خوابیدنتو بگیری،خودش یه جور ورزشه!!!واقعٲ همینطوره!یعنی من که همش لمیده هستم!حتی دوس ندارم بلند شم و غذا بخورم!اونوقتا که شاغل بودم،یعنی در حد مرگ از روزای کاری فروردین متنفر بودم!اوووووووف!باز خداروشکر که مجبور نیستم این روزا زیاد از...
-
بالاخره برگشتم!
16 - فروردینماه - 1395 14:48
سلام سلام سلام بالاخره اومدم!هوراااااااااااااا خوبید؟عید خوش گذشت؟امیدوارم که سال جدید یه سال فوق العاده براتون باشه و کلی اتفاقات خوب براتون بیفته. کلی تعریفی جات دارم،ولی خب باید خلاصه وار بگم.گرچه خلاصه اش هم فکر کنم خیلی طولانی بشه.بالاخره بیست روز نبودم دیگه! اول بگم که این عید برام فوق العاده بود.یعنی خیلی خیلی...
-
سیزده بدر مبارک
13 - فروردینماه - 1395 09:54
سلام خوبید؟ ببخشید که خیلی وقته نیومدم.الانم وقت ندارم بنویسم و فقط اومدم اعلام حضور کنم و بگم که خیالتون راحت،زنده ام!!!کلی تعریف کردنی دارم که دو سه روز دیگه میام و مفصل براتون مینویسم.تمام کامنتهاتون رو هم خوندم و ممنونم به خاطر اینهمه محبت و مهربونیتون.حتما تو اولین فرصت تٱییدشون میکنم. تو این مدت وقت نکردم...
-
صرفا جهت تبریک
2 - فروردینماه - 1395 01:23
سلام عشقولیای خودم. سال نو شما مبارک.امیدوارم سالی پر از سلامتی،شادی و موفقیت در انتظارتون باشه و بهترین اتفاقات زندگیتون تو این سال براتون رقم بخوره. ببخشید که نشد براتون بنویسم.اصلا وقت نکردم.ولی قول میدم به محض اینکه فرصت کنم،یه پست مفصل براتون بنویسم.فعلا که حتما سرگرم عیددیدنی و خوش گذرونی هستید.ایشالله که همیشه...
-
شاید آخرین پست امسال!!
25 - اسفندماه - 1394 12:58
سلاملیکم عزیزای خودم!خوبید؟خوش میگذره؟آقا چه هواییه امروز!باروووووون.....بوی بهشت میده این هوا!به به..... من که نرسیدم برم بیرون و تو این هوای فوق العاده قدم بزنم،ولی شما اگه فرصت کردی،حتما برید.اصلا روح آدم تازه میشه تو این هوا..... دیدید چه زود اومدم؟شنبه براتون نوشتم و الانم باز دارم مینویسم!میبینید چه دختر...
-
من آمده ام،وای وای من آمده ام!!
22 - اسفندماه - 1394 22:16
سلاااااااااام خوشگل موشگلا! خوبید؟معلومه که خوبید.مگه میشه تو این هوا و بوی بهار،کسی حالش بد باشه؟ میخواستم دیروز براتون بنویسم که فرصت نشد.حالا الان که ساشا مدرسه است،مینویسم. تا سه شنبه رو براتون گفتم.اونروز حالم خیلی بد شد تا شب.چون مدام ازون پودر ملین و آب میخوردم و گلاب به روتون را به را دسشویی میرفتم.تعریفی جاتم...
-
صرفا جهت اطلاع
19 - اسفندماه - 1394 15:51
عشقولیای خودم،تازه رسیدم خونه.از خستگی هلاکم.دیشبم تا صبح نخوابیدم و الان چشمام باز نمیشه.فقط گفتم بیام بهتون بگم که خداروشکر و با دعاها و انرژیهای مثبت شما،کونولوسکوپی انجام شد و جوابشم خوب بود. دستای مهربونتونو میبوسم و فدای محبت تک تک تون.... در اولین فرصت میام و مفصل مینویسم. قربون مهربونی همه تون برم خودم...
-
تصمیمات جدید خودخواهانه!!!!!
18 - اسفندماه - 1394 14:27
سلام به روی ماه همگی..... خوبید؟ کلا ازون فضای پست قبل بیاید بیرون.منم راجع بهش حرف نمیزنم،تا یادم بره!همه اون ناراحتیها و دلخوریها و استرسها به قوت خودش باقیه،ولی نمیخوام الان راجع بهشون حرف بزنم. راستش حالم ازین پستهای اخیرم به هم میخوره!بس که پر از انرژی منفی هستش! ایشالله که ازین به بعد بازم روزانه هامو مینویسم پر...
-
دیگه حوصله هیچ چیو ندارم
15 - اسفندماه - 1394 14:22
نمیخواستم بنویسم،ولی گفتم شاید نوشتن حالمو بهتر کنه.کامنتهای تٲیید نشده ای دارم که باید تٲییدشون کنم،ولی حسش رو ندارم. از صبح که بیدار شدم حالم بده! یه دلشوره و نگرانی بدی دارم. نمیدونم چرا دیگه نسبت به وبلاگ و نوشتن توش حس خوبی ندارم!حس میکنم اینجام دیگه حال و هوای قبلو نداره.دورویی و دو رنگی توش اینقدر زیاد شده که...
-
پست منفی!نخونیدشم چیزی رو از دست نمیدید!
12 - اسفندماه - 1394 14:27
سلام دوستای خوبم خوبید؟همچنان پر جنب و جوش و مشغول فعالیتید؟حالا لازم نیس این فعالیتتون رو فقط در حد بشور و بساب داشته باشیدا!فعالیت کنید در جهت شاد کردن خودتون و عزیزاتون.بیشتر به خودتون برسید و بیشتر بخندید!من ولی حال و روزم اصلا خوب نیس.واسه همین این پست رو کوتاه مینویسم،لطفٲ ببخشید. یکشنبه که شوهری رفته بود خونه...
-
تسلیت
10 - اسفندماه - 1394 18:59
دندونک عزیزم،فوت پدر نازنینتو بهت تسلیت میگم. امیدوارم روحش قرین آرامش باشه. خدا به تو و خانواده عزیزت صبر و آرامش بده. پی نوشت1: دوستای عزیزی که میخوان تو مراسم بابای دندون عزیز شرکت کنید،برام خصوصی بنویسید تا آدرس و زمان مراسم رو بهتون بگم.این مراسم روز جمعه برگزار میشه. پی نوشت2: لطفا برای شادی روح اون مرحوم و...
-
آخر هفته ای همراه با خرید،انتخابات و آشتی با خانواده شوهر!!!!!
9 - اسفندماه - 1394 12:27
سلام عزیزای من خوبید؟چه خبر؟حسااااابی مشغولید دیگه!این روزا کلا آدما سرشون شلوغه!بعضیا با خونه تکونی،بعضیا با خرید.خلاصه هرکی یه جوری داره آماده اومدن سال جدید میشه!ایشالله که سال جدید سال خوبی واسه همه باشه.... خب از پنجشنبه بگم که صبحش رفتیم حموم و بعدازظهرم ساشا خوابید و منم یه کم جمع و جور کردم و حاضر شدیم تا غروب...
-
گذران شبهای تنها بدون همسر!!!
5 - اسفندماه - 1394 14:56
سلام سلام سلااااااااام خوبید؟روز بخیر.آقا عجب هواییه امروز!تکلیفش با خودش معلوم نیس!از صبح ده مدل عوض شده!یه بار ابری میشه،یه بار بارونی میشه،یهوپشت بندش آفتابی میشه،بعد یه دفعه باد شدید میاد!خلاصه از صبح مدام درحال عوض شدنه!فعلا که آفتابیه!!ولی در همه حال،خوبه!پس برید حالشو ببرید.... شنبه شب براتون نوشته بودم.یکشنبه...
-
پنجشنبه خوب و جمعه گند!!!!
1 - اسفندماه - 1394 23:38
سلام عزیزای دل من!خوبید؟شب بخیر! جالبه،من نود درصد پستامو ظهر گذاشتم.یعنی وقتی ساشا رو میذارم مدرسه و میام خونه.الان که دارم شب پست میذارم و میگم شب بخیر،برام یه حس عجیبیه! چه خبرا؟همه چی خوبه؟الهی که باشه.... بذارید حالا که برعکس پستهای قبلیم که روز مینوشتم،امشب،شب دارم پست میذارم،یه کاری رو هم عکس پستای قبلی انجام...
-
درهم نوشتی از دلتنگی تا ماداگاسکار!!!
28 - بهمنماه - 1394 20:45
سلام دوستای خوبم خوبید؟هوا که بهاریه،حال دلتون چطوره؟اونم بهاریه؟!الهی که باشه و حتی یه لکه ابرم تو آسمون دلتون نباشه. راستش نمیخواستم بنویسم،شاید کوتاه بشه پستم،ولی یهویی دلم براتون تنگ شد. پس مینویسم..... دوشنبه براتون نوشته بودم.چند روزه نشستم دارم ربکا رو میخونم.زدم تو خط دافنه دو موریه!خخخخ دوس دارم نوشته...
-
سفرنامه!!!
26 - بهمنماه - 1394 11:11
سلام به همگی خوبید؟خوشید؟سلامتید؟ روز عشقتون پساپس مبارک!امیدوارم زندگیاتون پر از عشق و محبت باشه! خب بریم سراغ تعریفی ها که کلی حرف دارم! از چهارشنبه بگم که صبحش به حموم و تمیز کردن خونه و جمع کردن وسایل گذشت.غروبم شوهری زودتر اومد و گفتش بریم خرید.رفتیم طلافروشی و یه گوشواره خوشگل واسه نی نی خریدیم.بعدم رفتیم چند...
-
تعبیر خواب عجیب!!!!
20 - بهمنماه - 1394 15:05
سلاملیکم عزیزای دل!خوبید؟چه میکنید با این سرما؟بالاخره این زمستون بی خاصیت یه تکونی به خودش داد!البته فقط همین یکی دو روز بود گویا!ولی خب همینم واسه هوای آلوده تهران،نعمته.پس خداروشکر..... عاقا هرچی من میخوام هفته ای سه تا پست بذارم نمیشه!یعنی هم وقت نمیشه،هم خب گفتنیها کمتره واسه یکی دو روز،دیگه!حالا به هرحال،من طبق...
-
ولنتاین زودرس و یه شب نشینی فوق العاده
16 - بهمنماه - 1394 14:23
سلاملیکم خوشگل موشگلا! به به قالب نو مبارک باشه!البته شما که منو میخونید بیشتر میبینیدش تا خوده من!پس مبارکتون باشه!امیدوارم خوشتون اومده باشه!دیگه دیدم نزدیک ولنتاینه،گفتم قالب جینگیل مینگیلی و خرسی و شاد بذارم تا حالشو ببرید!:چشمک: خب خوبید؟خوش میگذره؟الهی که خوب باشید و همین الان که دارید اینجا رو میخونید،لبخند رو...
-
استرس مریضی و سفر یهویی شوهری!!!
12 - بهمنماه - 1394 14:35
سلااااااااااام خوبید؟همه چی به کامه؟زندگی بر وفق مراده؟ایشاااااالله که باشه.... خب چند این چند روز نرسیدم بنویسم و حالا سعی میکنم تند تند وقایع این چند روز رو براتون بگم.خدا کنه زیاد طولانی نشه. پنجشنبه صبح زندایی شوهری زنگ زد بهم و گفتش که برام از یه متخصص نوبت گرفته واسه شنبه.شوهری دیروز بهش گفته بود اگه متخصص خوب...
-
من اگر غم دارم،تو غمخوارم باش.....
7 - بهمنماه - 1394 11:44
سلام خوشگل موشگلا!خوبید؟ایشالله که باشید.... یکشنبه که براتون پست گذاشتم غروبش ساشا رو بردم کلاس زبان.نیم ساعت که از کلاسشون گذشته بود،معلمشون اومد و گفت،به نظرم ببریدش خونه.چون اصلٲ حال نداره و اینجوری هم اذیت میشه،هم چیزی متوجه نمیشه!هیچی دیگه،پاشدیم اومدیم خونه و بهش دمنوش دادم و نون و عسل دادم خورد و براش کتاب...
-
چشمها را باید شست......زیر باران باید رفت
4 - بهمنماه - 1394 13:53
سلام سلام سلااااااااام خوبید؟چه خبرا؟همه چی خوبه؟ایشاااااالله که باشه! ببخشید بابت تٲخیرم.دیروز میخواستم بنویسم ولی اصلٲ وقت نشد.حالا عوضش امروز مفصل براتون مینویسم. این چند روزه اینقدر سرم شلوغ بود که اصلٱ به شما دوستای عزیزم نرسیدم سر بزنم،ولی امروز اگه بشه یه تک پا میام پیشتون!راستی یه چیز دیگه.خیلی از دوستان...
-
زندگی همچنان رو دور تنده!
30 - دیماه - 1394 11:41
سلام دوستان.خوبید؟خب من باز اومدم و البته بازم بدون رمز.حالا میگم خدمتتون... راستش این دو سه روز خیلی پیاماتونو چه اونایی که عمومی بودن و چه خصوصیا رو خوندم و فکر کردم.البته من نمیدونم چرا شماها فکر کردید که رمزی نوشتن من از روی ترسم یا ضعفمه!یا اینکه کسی چیزی رو بهم تحمیل کرده!!!شایدم اینا رو گفتید که غیرتی بشم و بهم...
-
درد وحشتناک و مهمونی
26 - دیماه - 1394 14:27
سلام عزیزان.خوبید؟ مینویسم به خاطر اون خوبانی که اینقدر زیاد نگرانم بودن و ازم خواسته بودن بنویسم.به خاطر دوستای عزیزم که تنهام نذاشتن و مدام پیگیر حالم بودن. البته احتمالٱ ازین به بعد وبلاگمو رمزی کنم و اگه این کارو بکنم،رمزش رو با کمال شرمندگی فقط و فقط به دوستای وبلاگیم میدم.میدونم منصفانه نیست و خیلی از دوستای...
-
یه روز فوق العاده....
22 - دیماه - 1394 14:18
سلام دوستای خوبم. خوبید؟اوضاع بر وفق مراد هست؟ایشالله که باشه! تا شنبه رو گفته بودم.یکشنبه تمام کیف و کفشها و لباسهای تو کمدو به هم ریختم و یه سری رو بدیم بیرون،یه سری هم که فعلٲ استفاده نمیشه رو هم جا دادم تو چمدون و کمد!بعد رفتم آشپزخونه و کابینتها رو خالی کردم.خلاصه تا ظهر مشغول بودم و دیگه نرسیدم ناهار درس...
-
زندگی در گذر است....
19 - دیماه - 1394 13:39
سلام علیکم! خوبید؟بالاخره تشریف آوردم! اول بذارید محکم همه تونو بغل کنم و ببوسمت از بس که گلید!البته،برادرا رو از همون دور ازشون قدردانی میکنیم! ممنونم به خاطرمحبتهاتون.الان نمیخوام بشینم و جواب کامنتهاتون رو بدم.چون غرضم این بود که ببینم شما چطور منو میینید.خب،خیلی چیزای جالبی داشت نوشته هاتون.از نظر بعضیا زن قانعی...
-
موقت
19 - دیماه - 1394 09:38
سلام خوشجل موشجلا سه روزه میخوام پست بذارم ولی وقت نمیشه. خواستم بگم که این وقفه واسه این نیست که نظرای بیشتری بذارید،به خاطر مشغله خودم بوده. امروزم بهم مرخصی بدید لطفٲ.فردا صبح اول وقت براتون پست میذارم.قول.... دوستتون دارم یه عااااااااااالمه بوووووووس.......بای
-
اینبار شما برای مهناز بنویسید!
15 - دیماه - 1394 12:02
سلام به دوستای خوب خودم خوبید؟الهی که خوب باشید. امروز نمیخوام روزمره بنویسم.حالا میگم براتون... تقریبٲ هفت ماه شده که من وبلاگ دارم و غیر از چند مورد ،بقیه روزام رو براتون نوشتم.چون همیشه هفت برام عدد خاصی بوده،میخوام بعداز هفت ماه که براتون نوشتم،حالا شما برام بنویسید.نظرات شما رو میخوام. هفت ماه،میشه دویست و ده...
-
امان ازین غرغرهای مردونه!!!
13 - دیماه - 1394 18:32
سلام سلام سلام خوبید؟چقدر هوا سرده!شایدم من سرمایی شدم.ولی واقعٲ وقتی میرم بیرون دلم میخواد بدو بدو برگردم و بشینم پیش شومینه. تا پنجشنبه رو فکر کنم براتون گفتم. غروب شوهری اومد.گفت بریم بیرون؟گفتم،نه سرده!به زن دایی شوهری زنگ زدم و گفتش که رفتن شمال!دیگه یه نیم ساعتی باهم حرف زدیم و خداحافظی کردم.شوهری گفت یه فیلم...
-
تعطیلی وسط هفته و کلی ماجرا.....
10 - دیماه - 1394 13:53
سلاااااام عزیزای دل! خوبید؟تعطیلی خوش گذشت؟ایشالله که خوش گذشته باشه. خب،تا دوشنبه بعدازظهر رو براتون گفتم.بعدش رفتم دنبال ساشا و آوردمش.چون گوشیم شارژ نداشت،زده بودمش به شارژر رو با خودم نبرده بودمش.وقتی اومدم خونه،دیدم دخترخاله ام بهم زنگ زده.زنگ زدم بهش،گفت ساکمو جمع کرده بودم و به شوهرم گفتم،اشکال نداره،حالا که...
-
منت کشی بی حاصل!!!
7 - دیماه - 1394 15:35
سلاملیکم خوبید؟میبینید چه زود زود میام! البته امروز نمیخواستم بنویسم،ولی چون بیکار بودم و حالشم داشتم،گفتم بنویسم!اینه که الان در خدمتتونم.... خب تا شنبه بعدازظهرو گفتم.غروب رفتم دنبال ساشا که دیدم بچه ام رنگش شده مثل گچ!دوید طرفمو گفت،مامان جون دوستم غش کرد و همه جاش خونی شد و آمبولانس اومد بردش!!!بچه بیچاره انقدر...