-
برگشتیم...
11 - دیماه - 1395 13:04
-
سفر....
7 - دیماه - 1395 16:01
-
بارون و بدقولی
6 - دیماه - 1395 11:50
-
زندگی با تمام اتفاقات خوب و بدش در گذر است....
2 - دیماه - 1395 12:45
-
سالگرد ازدواج
28 - آذرماه - 1395 14:41
-
مهناز قهوه چی!
24 - آذرماه - 1395 14:55
-
زندگی سالم با رعایت نکات کوچولو
23 - آذرماه - 1395 11:25
-
فیلمای مسخره!!!!
21 - آذرماه - 1395 14:09
-
امان ازین محبتهای پدر و مادری!اماااااااااااااان
15 - آذرماه - 1395 16:07
-
موندیم پشت در!!!!
14 - آذرماه - 1395 11:43
سلام خوبید؟ ببینید چه زود اومدم!ما اینیم دیگه! دیروز غروب کلوچه و شیر خوردم ولی بازم گشنم بود!یه کاپ کیکم خوردم و بعدش یه کم کتاب خوندم.باید کتابای جدید بگیرم.حفظ شدم بس که اینا رو خوندم!بعدش تکلیفای ساشا رو باهاش کار کردم و باهم حرف زدیم.کلا من و ساشا زیاد باهم حرف میزنیم.شماهام اگه بچه دارید،حتما خیلی باهاش حرف...
-
هفته تعطیلات!!!!
13 - آذرماه - 1395 15:01
سلام خوبید؟ خداروشکر بالاخره اون هفته مسخره تموم شد!خب یکی ازین تعطیلیا رو لغو کنید!چیه آخه یه روز در میون تعطیل!کل هفته ما درگیر روزای هفته بودیم!یعنی هر روز باید کلی فکر میکردم تا بفهمم امروز چند شنبه است!!!البته همیشه تعطیلیای چند روزه رو میرفتیم یه وری!بیشترم شمال.ایندفعه که نرفتیم به نظرم خیلی طولانی اومد! حالا...
-
خونه تکونی پاییزه
9 - آذرماه - 1395 15:08
سلام دوستان خوبید؟ اول بگم،ببخشید که نظرات رو بستم.راستش همین جواب دادن و تایید کامنتها باعث میشه که نرسم زود به زود پست بذارم.اکثرا هم کامنتهای پستهای قبل رو بعداز اینکه دو سه تا پست جدید میذاشتم،کم کم تایید میکردم که خودمم ازین بابت ناراحت بودم.خب اون دوستایی که واسه یه پست خاص کامنت گذاشتن،طبعا انتظار دارن اول جواب...
-
خلوت خودم با خودم
7 - آذرماه - 1395 13:47
سلام خوبید؟ کلی حرف تو سرم هست ولی نمیتونم تو قالب کلمه بیارم و بنویسمشون!خیلی زیاد فکرم مشغوله! یه سری کامنت تایید نشده هم دارم که اجازه بدید،بعدا جواب میدمشون. روزها داره میگذره و من سر مساله ای خیلی زیاد فکرم درگیره!جمعه خونه خواهرم بودیم و خوش گذشت.هفته قبلش که ترکیه بودن،تولد نی نی بود.چه زود یکسال گذشت.... واسش...
-
تصمیمات یهویی!!!!
2 - آذرماه - 1395 14:56
سلاملیکم خوبید؟میخوام تند تند بنویسم تا حس و حالش هست!راستش وقتی طولانی میشه چون میدونم نوشتنش وقت زیادی ازم میگیره،هی پشت گوش میندازم و اینجوری میشه که رو هم تلنبار میشه!حالا مینویسم تا ببینم تا کجا پیش میره! بذارید از چهارشنبه بگم که شب قبلش ساشا چند بار بالا آورده بود و حالش خوب نبود.شوهری هم که از یکی دو روز قبلش...
-
تکلیف مدرسه خانوادگی!
22 - آبانماه - 1395 16:13
سلام خوبید؟خوشید؟همه چی خوبه؟ایشالله که باشه! خب برگردیم به روزانه نویسی!من هرچقدرم پراکنده نویسی کنم،بازم برمیگردم به روزانه نویسی!به قول شاعر؛هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش!!! پس تا حسش هست و وقتش،بنویسم! چهارشنبه پست گذاشته بودم.البته روزانه ننوشته بودم و بیشتر شکایت نامه بود!ولی به هرحال...
-
از جلسه با معلم،تا فرار مغزها!!!
19 - آبانماه - 1395 17:52
سلام خوبید؟ حس نوشتن دارم خیلی زیاد،ولی هرچی فکر میکنم چیزی ندارم که بگم! دیروز مدرسه ساشا جلسه بود.با معلمشون صحبت کردم.خوب بود برام.کلی هم تکلیف منزل به مامانا دادن!!!یعنی کلی تکلیف هستش که باید با بچه ها تو خونه کار کنیم.هرشبم باید دیکته بگیم!چند مدل دفترم گفتن تو خونه درست کنیم واسه بچه ها و یه سری تمرینات هستش که...
-
من مهنازم!
17 - آبانماه - 1395 15:50
سلام واسه پست قبل کامنت زیادی اومده ولی تاییدشون نمیکنم!البته دوتاشون همون اول اومده بود که جواب دادم.ولی امروز که دوباره سر زدم تا کامنتها رو جواب بدم،دیدم متاسفانه برخورد دوستان خوب نبوده!اکثرا هم خواسته بودن کامنتشون خصوصی بمونه.از اونجایی که اکثرا هم جزو دوستای خوبم هستن،راستشو بخواید دلخور شدم!نه از اینکه چرا...
-
مهمان ناخوانده!!!
15 - آبانماه - 1395 14:03
سلام خوبید؟ چه میکنید با هوای یه روز سرد و یه روز گرمه پاییز؟امروز رو تو تهران اعلام کرد آلاینده ها زیادن.پس اگه میتونید زیاد بیرون نرید.هروقت هوا سرد میشه بدون بارندگی،آلودگیش بیشتر میشه!پس مواظب خودتون باشید! نمیدونم تا کی نوشتم.فکر کنم سه شنبه نوشته بودم.حالا از چهارشنبه براتون میگم.تو باشگاه نمیدونم حرف چی شده بود...
-
حرفهایی از اینطرف و اونطرف!
11 - آبانماه - 1395 13:46
سلام خوبید؟ کامنتها رو هنوز تایید نکردم.ولی به زودی جواب میدمشون. نمیدونم هورمونهای زنانه شما چه مدلی هستن،ولی مال من که خیلی ادا اطوار دارن!یعنی از یه هفته مونده به زمان پریودیم،همه چی به هم میریزه و اخلاقم سگی میشه و دل نازک میشم و همه غم و غصه ها و مشکلات گذشته و حال و آینده میان سراغم و من حس میکنم بدبخت ترین آدم...
-
یه پست اول هفته ای!
8 - آبانماه - 1395 15:23
سلام دوستان خوبید؟روز اول هفته تون بخیر چه خبرا؟همه چی خوبه؟ردیفه؟الهی که باشه.... خب چهارشنبه پست گذاشتم.پس بریم سراغ پنجشنبه! پنجشنبه تا ساعت هفت و نیم خوابیدم.البته صد دفعه از ساعت شیش بیدار میشدم و ساعتو نگاه میکردم!کلا از شیش به بعد خوابم الکی بود! پاشدم و ساشا هم بیدار بود.بهش صبحونه دادم و خودمم دمنوش خوردم و...
-
زندگی در گذر است....
5 - آبانماه - 1395 15:55
سلام خوبید؟ هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر بتونم پنجشنبه و جمعه ها رو دوس داشته باشم!یعنی همین دو روزی که ساشا تعطیله برام کلی استراحت به همراه داره.حتی وقتهایی که شاغل بودمم اینطوری آخر هفته ها برام مهم نبود! یادمه چند سال پیش،با بابام اینا میرفتیم جایی.تو ماشین نشسته بودیم .یه ماشین داشت از کنارمون رد میشد که یه خانمه...
-
پراکنده از هر دری...
3 - آبانماه - 1395 20:01
دلم یه اتفاق تازه میخواد.... ساشا به طرز عجیبی سراغ پسرخاله اش رو میگیره!قبلنا اینقدر دلتنگی نمیکرد براش!شایدم چون زود زود میدیدش وقتی واسه دلتنگی نمی موند براش!طفلی بچه ها!لعنت به... من دوتا کشف کردم!یکی دلیل سر دردهای جدیدم که خیلی زیاد شدن،یکی هم دعواها و بی حوصلگیهام با شوهری!در مورد اول ،فکر میکنم این دردهای...
-
فعالیتهای روز جمعه!
30 - مهرماه - 1395 16:02
سلام خوبید؟ روز جمعه است و میخوام تا غروب نشده و بی حوصلگی عصر جمعه سراغم نیومده،براتون پست جدید بذارم. فکر کنم چهارشنبه پست گذاشته بودم.البته سه شنبه شب بود. چهارشنبه صبح ساعت هفت و نیم بیدار شدم.ساشا هم بعده من بیدار شد.واسه صبحونه بهش کره و عسل دادم خورد و ویتامین سی هم دادم خورد.خودمم حاضر شدم و رفتم پیاده...
-
درهم برهم و پراکنده!
27 - مهرماه - 1395 22:34
سلام خوبید؟ دلم میخواد بنویسم،ولی هیچ حرف خاصی ندارم.... همچنان مریضم!ساشا هم ازم گرفت،ولی فعلا خفیفه.بستمش به شربت عسل و لیمو ترش و دمنوش آویشن و بخور اکالیپتوس!!!! حالا ببینم اینا میتونن اینقدر موثر باشن که دست به دامن داروهای شیمیایی نشیم! هوا چرا اینقدر سرده؟اصلا انگار کنترلشو از دست داده!وقتی گرم میشه،میشه...
-
تعطیلات و نذری پزون و نذری خرون!
25 - مهرماه - 1395 13:34
سلام خوبید؟ من که سرماخوردم وحشتناک!!!!دارم می میرم! بذارید بدون مقدمه بنویسم تا چپه نشدم! دوشنبه شوهری نرفت سرکار چون یه کار بانکی داشت که حتما باید انجام میشد.منم ساشا رو بردم مدرسه و رفتم باشگاه.تمرینامو کردم و ازون طرفم رفتم آموزشگاه زبان ساشا و یه کم با مدیرشون صحبت کردم و اومدم خونه.شوهری گفتش من کارم نصفه کاره...
-
استراحت آخر هفته!!!!!
18 - مهرماه - 1395 14:39
سلام خوبید؟ ممنونم بابت حرفهای خوبتون تو پست قبل.حس و حالم هنوز همونجوریه.ولی فعلا میخوام روزانه بنویسم و به اون قضیه کار نداشته باشم. یه بار دیگه از همه اونایی که لطف کردن و وقت گذاشتن و حرفهاشونو بهم زدن تشکر میکنم.شاید ندونید،ولی واقعا کامنتهاتون برام ارزشمنده و همیشه با عشق و توجه میخونمشون.اگه جواب ندادم،همونجوری...
-
[ بدون عنوان ]
16 - مهرماه - 1395 22:46
-
خلاصه وار....
13 - مهرماه - 1395 14:23
-
عروسی و دیدار با خانواده همسر!!!!
10 - مهرماه - 1395 19:09
-
خوابهای درهم و اتفاقات درهم و برهم!!!!
6 - مهرماه - 1395 15:18