روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......
روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......

خداحافظی موقتی

سلام عزیزای دلم.

یه چند روزی نیستم.یعنی کلأ میخوام از دنیای نت دور باشم.

نه فقط از دنیای نت,بلکه از همه چی میخوام دور باشم....

کاش میشد!!!

نگرانم نباشید,خوبم.فقط همه اون مشکلاتی که بهتون گفته بودم و یه چیزای دیگه همچنان به قوت خودشون باقین و من حس میکنم توانم داره تحلیل میره و نمیتونم خودمو بزنم به بی خیالی!

همه چی باهم برامون پیش اومده و خیلی فشار رومونه.

دلم میخواست همه چیو همینجا ول میکردم و میرفتم یه جایی که هیچکدوم ازین مشکلات نباشن.

مغزم داره میترکه.

یه چند وقت بهم زمان بدید تا بتونم آروم بشم.

واسه همه تون و حل مشکلاتتون دعا میکنم و امیدوارم همه مون به آرامش برسیم.

امیدوارم غیبتم طولانی نشه,ولی اگرم شد,نگرانم نشید.

قبلنم گفته بودم که خیلی دوستتون دارم.

برام دعا کنید لطفأ.خیلی زیاد به دعاهاتون و انرژیهای مثیتتون نیاز دارم.......

نظرات 29 + ارسال نظر
Amitis 24 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 07:21 ب.ظ

بنویس دیگه :(((((

نوشتم عزیزم

سارا 23 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 11:41 ق.ظ http://perinparadais.blogsky.com/

زهره 23 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 09:08 ق.ظ

سلام مهناز جوون
کجا رفتی دختر؟
من تازه اومدم خونه دارم وب همتونو میخونم
خب دلم برات تنگ شده
زود برگرد . . .

سلام عزیزم،خوبی؟
همینجام عزیزم،فقط چند روز باید به فکرم استراحت میدادم.
منم دلم تنگ شده....بوووس

سپیده مامان درسا 22 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 08:07 ب.ظ

مهناز جونم خوبی ، دلتنگت بودم گفتم بیام یه حالی بپرسم
گل پسر خوبه ، مواظب خودتون باشین

خوبم عزیز دلم.قربون دل مهربونت....
چشم عزیزم،همچنین شما.بوووس

اتشی برنگ اسمان 22 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 02:48 ب.ظ

عزیزم.....مهناز..... خدا ب همراهت ایشالا زودی برگردی و با کلی ارامش برامون حرف بزنی میبوسمت

مررررسی عزیزم.قربونت گلم.
ایشالله خدا به همه مون آرامش بده.بوووووس

ماجد 22 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 07:43 ق.ظ

سلام
ایشالا خیلی زود انرژی پیدا کنی که بیای از خوشیات بنویسی
خیلی کار خوبی میکنی که میخای تنها باشی و خودتو به آرامش برسونی
مطمئنا وقتت بیشتر میشه و میتونه راه گشا باشه براتون
حق پشت و پناه شما وعزیزات باشه

سلام.
ایشالله....
بعضی وقتها هیچ چی جز تنهایی درد آدمو تسکین نمیده.
ممنونم.منم براتون آرامش و شادی از خدا میخوام

خانومی 21 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 01:28 ب.ظ http://zendegiekhanomane.blogsky.com/

سلام مهنازم.مجبورم کردی از کنج عزلت خودم دربیام .
نمیدونم مشکلت چیه خانومی ولی امیدوارم زودتر از اونی که فکرشو بکنی حل بشه.برات یه دنیا آرزوی شادی دارم

سلااااام.به به خانمی عزیز.
شما هروقت بیاید،عزیزید وقدمتون رو چشممه.
ممنونم عزیزم....
منم برای شما و خانواده عزیزتون شادی و سلامتی میخوام.

تلخون 21 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام خانومی...زندگی پر از غافلگیریه... و البته همیشه هم غافلگیری هاش لبخند به لب ادم نمیاره... چقدر در تنگنایی..چقدر مشکلات یه هوییی به سمتت اومد... ولی اصلا اصلا ناامید نشو... تو قوی تر از این حرف ها هستی... تو خوبی... و می دونم که خیلی خسته...
استراحت کن... امیدت رو از دست نده... و صبور باش...
برات خیلی دعا می کنم دختر خوب

سلام تلخون عزیزم.دلم برات تنگ شده بود.
دیگه اینجوریه دیگه.....به قول دوستان که اینام جزو زندگیه و باید گذروندشون.
حرفهات مثل همیشه خوب و مثبته!
برام زیاد دعا کن لطفٲ عزیزم!
بووووووس

مهدیا 21 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 11:04 ق.ظ

مهناز جان می دونم روز های سختی رو پشت سر می ذاری ولی خیلی غصه نخور .همون طور که انا می گفت بدترین سناریو رو بنویس .نهایتش هرچی باشه باز هم حتما امید هایی هست.نمی دونم وکیلتون چی کار کرد ولی من از یکی از بستگانمون پرسیدم گفت یه امید هایی هست .امید وارم زودتر برگردی .دلم واست تنگ میشه.

خیلی خوبه که دوستایی مثل شما دارم که حالمو میپرسید و نگرنم میشید.یه دنیا ممنون....
راجع به وکیل و حرفهایی که زده شد،ایشالله میام و مینویسم.
منم دلم تنگ شده بود برات عزیز دلم.
بووووس

بهاره 20 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 10:12 ب.ظ http://yaddashterozaneman.mihanblog.com

عزززیزم ایشالله ک مشکلاتت حل میشه همه تو زندگیشون مشکل دارن ...
ب خدا توکل کن ...
و زودی برگرد بیا بنویس!!! من تازه امروز نشستم چند تا پستت ک نخونده بودم رو خوندم ...چقدرم طولانی بود !!
زود برگرد مهناز جون بوس بوس واست انرژی مثبت میفرستم

ایشالله بهاره جون.
پستهای طولانی نشون دهنده پر حرفی نویسندشه دیگه! ببخشید
مررررسی عزیز دلم.میبوسمت

هیلا 20 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 09:48 ب.ظ

عزییییییییییزم
الان یه فنجون چای داغ واسه خودت بریز و برو تو پاتوقت تو خونه ات بشین و تا وقتی میخوریش،به هیچ چی فکر نکن.
خودتو سرزنش نکن اصلٱ.تو حق داری ناراحت باشی.
یه کم استراحت کن و تجدید قوا بکن و دوباره برگرد.
ولی یادت باشه،زود باید بیایا...

هیلا جووونم
آره باید استراحت بکنم.خیلی خسته ام....

دلارام 20 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 02:03 ب.ظ

حالت چطوره عزیزم ؟
میدونم خودت میدونی ولی نماز اول وقت باعث ازدیاد روزی میشه

کاش میتونستم بگم که خوبم دلارام.
مررررسی عزیزم

سحر۲ 20 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 01:58 ب.ظ

مهناز گلی,انشالا حالت خوب باشه یا حداقل یکم بهتر باشی عزیزم
برات کامنت گذاشتم ک بدونی به یادتم و خیلی دعات میکنم گل دختر و این دور بودنت از نت وعدم تمایل برای نوشتن رو کاملا درک میکنم.
میبوسمت

قربون تو سحر نازنینم.....
بهتر میشم،نگران نباش عزیزم.
میدونم سحری.تو نگی هم،من دعاها و انرژیهاتو حس میکنم و میفهمم که به فکرمی.
فدای محبتت....بووووس

نسیم 19 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 03:47 ب.ظ http://nasimmaman

دوست جون......الهی زود آرامش بگیری....بیا بنویس خوب...شاید اعصابت آرومتر شه
مواظب خودت و ساشا باش...منتظرتم

قربونت نسیم جووونم.
چشم عزیزم،زود میام.
میبوسمت مهربونم

آشتی 19 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 12:18 ب.ظ

سلام عزیزم. ایشالا هرچی که پیش میاد خیر باشه.
مشکلات، مانع زندگی نیستند. خود زندگی اند! همه اینا میشه زندگی. البته در کنار خوشیهای دیگه.
ولی حق داری ناراحت باشی. ایشالا به بهترین شکل حل بشه این مساله.

سلام عزیزدلم.
درسته،اینام جزء زندگین.فقط چون چندتا مسٱله باهم پیش اومده،حس میکنم دارم کم میارم.
ایشالله عزیزم...
فدای محبتت.بوووس

دختربنفش 19 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 10:07 ق.ظ http://marlad.blogfa.com/

عزیز دلم .ایشالا همین فردا بیای و با خوشحالی بگی مسائلمون حل شدن و دوباره زندگی برگشت به روزای خوب

آخ بنفشی،حالا فردا که نه،ولی کاش به همین زودیا همینجوری که میگی بشه!
بهترینها رو برات از خدا میخوام گلم

سپیده مامان درسا 19 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 08:24 ق.ظ

ان شالله هر چه زودتر حالت خوب بشه عزیز دلم

ایشالله عزیزم.مرررسی

سارا 19 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 07:09 ق.ظ http://perinparadais.blogsky.com/

مهناز عزیزم م م ان شالله به زودی برگردی

برمیگردم عزیزم.....
بووس

Amitis 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 09:43 ب.ظ

مهناز!! کجا؟! بیا درد و دل کن با ما سبک شی لااقل!

همینجام عزیزم،فقط یه کم با خودم خلوت کنم،شاید حالم بهتر بشه.
میام عزیزم...

بوی اتیش 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 06:13 ب.ظ

سلام
حتما حتما امشب براتون دعا می کنیم کمترین کاری هست که از دست ما بر میاید.

سلام عزیزم.
فدای مهربونیت عزیزم.....
خیلی برام با ارزشه حضورت و دعاهایی که حتمٱ خدا زمین نمیندازه

الهه 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 05:49 ب.ظ http://shabhayemahtabiyeman.blogfa.com

ایشالا با خبرای خوبی بر می گردی مراقب خود تو ن باشید عزیز دلم ..منتظرتم

ایشالله عزیزم....
چشم.میبوسمت

دندون 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 05:34 ب.ظ http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com

پیغامم اومد برات؟

اومد عزیزم

آتوسا 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 05:30 ب.ظ

عزیزمممم یک مدت برای خودت باش و به نظرم حتی گوشی ت رو هم حتی‌الامکان کنار بگذار. مطمئن باش که تاثیر مثبتی داره و متعادل میشی

آره باید یه کم با خودم خلوت کنم تا بتونم برگردم به این زندگی.
قربونت عزیزم

نسترن 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 04:05 ب.ظ

عزیزم محکم باش

سختی و مشکل همیشه هست گاهی کمتر ... گاهی بیشتر ... گاهی خیلی بیشتر
مهم اینه که جا خالی ندی
محکم باش و بذار دنیا بفهمه که تو میتونی و از پس همه چیز برمیای
نذار بفهمه خسته شدی که تونسته ناراحتت کنه
قوی باش دختر
قوی

امیدورام که یه اتفاق خوب یه حس خوب درونی برات ایجاد کنه و بتونی از پس کنترل خودت و شرایط موجود راحت تر بربیای

عزیزم زندگی گاهی به ما سخت میگیره اما موضوع اصلی اینه که در این جور مواقع دیگه خودمون به خودمون سخت نگیریم

پس خودت به خودت سخت نگیر و بدون همه چی آخرش یا درست میشه یا نهایتا تموم میشه
اما اینا مهم نیست مهم اینه که خدا هست و همه چی رو میبینه و میدونه
پس قوی باش
قوی

چقدر حرفهات خوب بود نسترن جان...
درسته،باید قوی باشم.
مطمئنم که خدا تنهام نمیذاره.....
فقط یه کم خسته ام و نیاز به آرامش دارم.
درسته،نسترن باید قوی باشم چون زندگی ادامه داره....
خوشحالم از بودنت کنارم دوست خوبم

مهدیا 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 02:05 ب.ظ http://mahdia.blogsky.com

وای مهناز ... چرا؟؟؟؟؟ من دلم واست تنگ میشه .
مشکلات حل میشن مهناز .انقدر به خودت فشار نیار که سلامتیت به خطر بیفته.
زود برگرد .

فدای تو مهدیای عزیزم....
منم دلم براتون تنگ میشه و زود برمیگردم.

دندون 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 01:50 ب.ظ

وای نه مهناز... بری من خیلی تنها میشم... خدایا چرا انقدر مشکل... فکر کنم چشماتو بستی؟؟؟؟؟ مهناز برات خیلی دعا میکنم... کنارم بودی همیشه دوست دارم کنارت باشم.... نمیدونم چطوری میتونم کمکت کنم... اگه خواستی بگو ایمیلمو بدم یا یوزر تلگراممو که بتونیم باهم حرف بزنیم... دلم نمیخواد ازت دور باشم...

من همیشه کنارت هستم دندونی.تو دوست خوب منی.
حتمٲ عزیزم...

سمیرا 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 01:49 ب.ظ http://tehran65.blogfa.com

درست میشه عزیز جان...بسپار به خود خود مهربونش همه چیرو

ایشالا با خبرای خوب خوب برمیگردی پیشمون

ایشالله عزیزم.منم سپردم به خدا.ایشالله که هرچی خیره واسه همه مون پیش بیاد.
بووووووس

سحر۲ 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 01:49 ب.ظ

ی عالم آیکون غمگینی.:-(
نرووو

ای جااان....ناراحت باشم عزیزم.زودبرمیگردم.قووول...

دلارام 18 - مهر‌ماه - 1394 ساعت 12:52 ب.ظ

از خدا براش آرامش وسعه صدر میخوام

قربونت عزیزم....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.