روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......
روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......

اشتباه کردم...

اشتباه کردم

اشتباه کردم که نوشتم

اشتباه کردم که حرفهامو زدم

اصلأ اشتباه کردم وبلاگ باز کردم.....

اینجا نباید صاف و صادق بود.نباید حرفهای دلو زد,نباید از غصه ها گفت,نباید از قصه های زندگی گفت....اینجا هم مثل دنیای واقعی باید خفه شد

یا اگه میخوای حرف بزنی,باید دروغ بگی..باید نقش بازی کنی.یا نگی!چیزایی که بقیه دوس ندارن رو نگی.....

اگه از بچگی تو مغزمون فرو کردن که علم بهتر از ثروته!

اگه همه آرزوی پول رو دارن,ولی یاد گرفتن که بگن پول چرک کف دسته,اگه پول نداشتن و سختی کشیدن و از خواسته ها گذشتن و قربانی شدن و خود رو فدا کردن,افتخار شده....

پس بهتره حرف نزد!چون اگه بگی,متهم میشی....

متهم میشی به دروغگویی,به ریا,به بی حیایی,به بی معرفتی,به قدرنشناسی,به ناشکری.....

اینجا زود متهم میشی!حتی زودتر از دنیای واقعی!!!

احساس میکنم من اینجا اشتباهی هستم!من دروغ نمیگم,نقش بازی نمیکنم,حرفهای دلم رو میزنم.از احساسم مینویسم....پس من اشتباهیم!

به قول معروف هنوز فحش خورم ملس نشده!هنوز حرفها روم اثر میذاره.هنوزم دلم از حرفها میشکنه!هنوز بغض میکنم از اینهمه سختی و بی رحمی....

حالا جایی رسیدم که با صدای بلند فریاد میزنم...

اشتباه کردم

اشتباه کردم

اشتباه کردم....


نظرات 28 + ارسال نظر
پریا 10 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:47 ب.ظ

ولی من دوست دارم بحث کنیم :(

اتفاقأ منم بحث کردن رو دوس دارم,ولی بحثی که به نتیجه برسه.
من فهمیدم سر این موضوع ما باهم به تفاهم نمیرسیم و فقط هرکدوم داریم حرف خودمون رو میزنیم!

پریا 10 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 11:00 ق.ظ

بی پولی شاید زندگی رو سخت تر کنه.
سفر خوب نری
خونه ی خوب نداشته باشی
ماشین خوب نه
و ...

ولی باعث بدبختی نمیشه.
این مسائل باعث نمیشه که چون تو پول نداری حس وشبختی نکنی.

گفتم که تو چون تو شرایط بی پولی نبودی,نمیتونی بفهمی همین سختیهایی که بی پولی باعثش میشه,چه جوری میتونه زندگی رو جهنم کنه!
فکر میکنم تو این مورد هیچکدوم حرف همو نمیفهمیم,بهتره راجع به این موضوع بیشتر ازین بحث نکنیم,چون به نتیجه نمیرسیم.

پریا 10 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 10:58 ق.ظ

من حاضرم تمام پولی که دارم رو بدم و مادر داشته باشم مهناز
تو مادرت رو بده به من
هر چی پول دارم مال تو

من.فکر میکنم نمیتونم منظورم رو درست بهت برسونم!چون هرجوری میگم,تو یه برداشت دیگه میکنی!

پریا 10 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 09:37 ق.ظ

انقدرا هم بداخلاق نیستم.
شاید چون حرف دلت رو نمی زنم،‌بداخلاقم.
شاید.

تو می خوای خوشبخت باشی.
منم میگم راه خوشبختی پول نبست.
پول اسایش میاره، زندگی راحت می اره، ولی خوشبختی نمی اره.
راه های خوشبختی چیزهای دیگه ای هست که پول شاملش نمیشه.

این لینک رو بخون
http://niformyfrnd.blogsky.com/1393/12/28/post-46/%D8%AE%D9%88%D8%B4%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C

در مورد همدردی و اینها، تو وبم نوشتم.
من اعتقادی به همدردی ندارم.
متاسفم :(

چرا یه کم بداخلاقی.نه واسه اینکه حرف دلمو نمیزنی.بی رحمانه قضاوت میکنی پریا.نه فقط در مورد من,کلأ زیاد سخت گیری عزیزم!
من نگفتم و نمیگم که پول خوشبختی میاره,گفتم که نبودش علت بزرگی تو احساس بدبختی کردن آدمهاست.همین آسایش و راحتی و رفاهی که خودت گفتی پول با خودش میاره,پس نبودش باعث میشه راحتی و آسایش از زندگی آدم بره دیگه!همینم باعث ناراحتی میشه و این باعث میشه آدم احساس خوشحالی و خوشبختی نکنه!پس اگه دقت کنی میبینی بازم عدم خوشبختی یه قسمتش برمیگرده به پول!
در این مورد تو نمیتونی درست قضاوت کنی,چون همیشه پول داشتی و تو شرایط و موقعیت کسی که دغدغه های مالی داشته,نبودی و مسلمأ نمیتونی درکش کنی!
کسی باید بیاد بگه بی پولی تأثیری تو عدم خوشحالی و عدم خوشبختی آدم نداره,که خودش بی پول و خوشبخت باشه!
ولی بازم میگم,قبول دارم که پول به تنهایی خوشبختی نمیاره

paria 8 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 05:20 ب.ظ

man mesle baghiye nistam
nemizaram ghorbani bashi
va naghshe ghorbani haro bazi koni
jelot miistam o nemizaram ghorbani baghi bemoni

baraye hamin baham injori harf mizani.

onhayee ke miyan taidet mikonan
migan hagh ba to hast
cheghadr to badbakhti bichareeye
va ...
khaeen hastan be to


va omidvaram dir be harfam naresi o zendegit ro nabod nakoni

age fekr mikoni ba man o comment ham moshkel dari
behem bego motmaen bash dige barat commenti nemizaram
chon tafakore manoto ba ham khili motefavete
va man hoseleye dargirio bahs ba kasio nadaram.

من.نه با تو نه با کامنتهای تو مشکلی ندارم عزیزم!تو حرفهایی که میزنی درسته,نیتتم مطمینم خوبه,فقط حرفهاتو بد مطرح میکنی,یا حداقل زمان بدی!
شاید به نظر تو همدردی نکردن و راهکار دادن,کار عاقلانه تری باشه,ولی حتی اگرم درست باشه,وقتی تو یه روز بد,با یه حال بد,چندتا کامنت از دوستت بگیری که مدام بهت میگه بی مسؤلیت,مطمینأ این نمیتونه واست راهکار باشه,یا باعث بشه یه تکونی به خودت بدی!این رفتار فقط باعث میشه خشمت زیاد بشه و عصبی تر بشی!کاری که توکردی....
یه وقتایی واقعأ آدم نیاز داره در آغوش گرفته بشه.میشه صبر کرد,وقتی آروم شد,بهش راهکار داد,نمیشه؟!
طرز فکرامون رو نمیدونم که چقدر متفاوته,ولی اخلاقمون خیلی باهم فرق داره.ولی من اینجا نمینویسم تا فقط اونایی که مثل من فکر یا رفتار میکنن,بیان و بخونن و نظر بدن.من همیشه از نظرات متفاوت استقبال کردم و میکنم!
یه کم خوش اخلاق باش دختر!!!!

مونا 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.khepel-2008.blogfa.com

سلام
شب خوش
عید شما مبارک
ایشالا که حال و احوالت بهتر شده باشه
مراقب خودت باش خانمی

خانم توت فرنگی 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 04:01 ب.ظ

مهناز نبینم ننویسی ها... پا شو بیا ببینم وبِ خودته هرچی دلت بخواد می تونی بنویسی
قهر نکنی ها یه وقت

مهدیا 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:25 ب.ظ http://mahdia.blogsky.com

بهتری مهناز؟

آتوسا 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:02 ب.ظ

ه نظرم همین پست های صادقانه ت، نشون می ده که تو نه ناشکری، نه مادی، نه بی معرفت. اون چیزایی که نوشتی رو منم تجربه کردم.. یادمه که یه زمانی به مامانم می گفتم: مامان جوونیم داره مثل آب از لای انگشتام در میره و من هیچ کار نمی تونم بکنم... خدا رو شکر الان دیگه اون احساس رو ندارم به چند علت، ولی فقط می تونم بهت بگم تو تنها نیستی و خیلی از ما آدمای طبقه متوسط این احساسات رو تجربه کردیم یا می کنیم...

Melika 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:48 ق.ظ

سلام، عزیز دلم من به نوبه ى خودم اصلأ قصد نقد یا قضاوت کردن تو را نداشتم بلکه هر وقت هم از زندگیت مى خواندم خوشحال بودم از اینکه خیلى روابط خوب و صمیمانه اى با همسرت دارى و اگر صحبتى کردم صرفأ به این دلیل بود که تحمل غم و ناراحتى کسى را ندارم و دلم مى خواهد که هر چه زودتر او.را از فاز غم خارج کنم پس بهترین کار این است که فکر آن فرد را به نعمتهایى که دارد و خیلى ها حسرتش را مى خورند،جلب کنم.نعمتهایى که به قول خودت، بهتر از هر کسى به آنها آگاهى.
عذر خواهى مى کنم، اینجا خانه ى توست و تو بسیار با شهامت هستى که این درد دلها را با دیگران مطرح کردى. به توانایى هاى خودت اعتماد کن، ببین با چه سرعت و خوشمزگى غذا درست مى کنى و چه خوب زندگى را مدیریت مى کنى، شاید مهماندارى ها و ناراحتى هاى اخیر روى اعصابت اثر گذاشته، بدان که انقدر پیش خدا عزیز هستى که تو را آفریده، پس خیلى دوستت دارد ، ما مثل اکسیژن به انرژى مثبت احتیاج داریم ، همین رقصیدنها با پسر نازنینت،
با عشق و حوصله غذا درست کردنت...
انرژى مثبت را در زندگیت پخش مى کنه، و اگر ناراحت و غمگین باشى انرژى خداوند را در وجودت حبس مى کنى، پس همه باید به او توکل کنیم.
به قول قرآن کریم الیس الله بکاف عبده
آیا خداوند بنده اش را کفایت نمى کند !!!

Amitis 3 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:56 ق.ظ

ma hamishe judge mikonim , kheili zud !narahat nasho !

نسرین 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام عزیزم.همیشه میخونمت ولی خاموش!تو این پست کوتاه دردت رو حس کردم و نتونستم چیزی نگم!
این مشکلو همه مون داریم.کم یا زیاد,ولی کسی جرأت گفتنش رو نداره.
مهناز جان,شما از چیزی حرف زدی که زیادی صادقانه بود.همه مون پول رو دوست داریمولی میترسیم جزء آرزوهامون بیان کنیم,مبادا انگ مادی گرایی بهمون بخوره!!!
وقتی حرف از آرزوهامون میشه,همه از چیزای معنوی میگیم!!!چون میخوایم تو نظر بقیه آرزوهامون رو بلند و والا جلوه بدیم!حالا وسط اینهمه درویی و دروغی که ما آدمها حتی به خودمون هم میگیم,تو اومدی و با شجاعت میگی,من پول و خونه و ماشین و رفاه رو دوس دارم!چیزی رو میگی که همه مون دوست داریم ولی جرأت به زبون آوردنش رو نداریم!خب اینجوری میشه که همه بهت حمله میکنن و میشی یه آدم علاف و بیکار و پرتوقع پول پرست!!!!
ولی تو بازم بنویس....
بازم همینقدر صادق و روراست باش....
این دنیا به آدمهای یکرنگی مثل تو نیاز داره خانم...
بنویس و نترس از قضاوتها.
بله,سخته!معلومه که سخته شنیدن تهمت و فحش و افترا!ولی تو بازم بنویس....

زهره 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 08:54 ب.ظ http://a3moone7om.blogsky.com

سلام مهناز
من الان اومدم وبت و تازه دیدم که تو دیشب اصلا حالت خوب نبوده
واقعا برات ناراحتم که داری زجر میکشی که از شرایطت راضی نیستی و نمیدونی باید چیکار کنی
از ته دلم برات آرزو دارم که حالت زوتر خوب بشه
اینا احساس من بود برات امیدوارم بپذیریش
در ضمن کسی حق نداره هیچ آدمی بخاطر حسی که نسبت به خودشو زندگیش داره سرزنش کنه اینو برای این گفتم که هیچ وقت برای این کارت نگی اشتباه کردم
اگه از حرفاشون ناراحت میشی بهت حق میدم ولی نباید بگی اشتباه کردم بخاطر اینکار
بیان این حس ها هرچی که نداشته باشه ولی به سبک شدن آدم کمک میکنه پس به این کارت ادامه بده و از قضاوت شدن در اینجا بخاطر اینکار ناراحت نباش و نترس

مریم 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 08:22 ب.ظ

سلام,من شرایط شما رو درک میکنم,میفهمم هرچقدر هم که زندگیه خونوادگیه خوب داشته باشین,ماشین و خونه و.........این اون چیزی نیس که شما میخاستین و انتظارشو داشتین و کاملا قابل درکه که خودتون رو سرزنش کنید و راضی نباشین از وضع موجود اما خوب نمیدونم واقعا چی باید بگم که حالتونو خوب کنه

مونا 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.khepel-2008.blogfa.com

نمیدونم چی بگم
هیچکس جای هیچکس نیست پس هیچکس حس هیچکس رو دقیق درک نمیکنه
واسه همین نه میشه دقیق نظر داد نه قضاوت کرد
مهناز خانم گاهی این جوری میشه
گاهی آدم از همه چیز خسته ست حتی از خودش
کمی به خودت و فکرت استراحت بده
و به هیچی فکر نکن به هیچی
امیدورام خیلی زود آروم بشی و حالت بهتر بشه
منتظر میمونم تا بهتر بشی و باز از دلخوشی هات برامون بنویسی

paria 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 04:37 ب.ظ

Adam haye ke inja hastan bara to mohemtarin va ba arzeshtarin chizeshono barat mizara.
On zamaneshone
Vaghteshon

Va bad ham tajrobasho


Age nemikhay az kasi chizi beshnavi yabe com ha javab nadi
Khili ham alii
Bebandeshon
Chon karet biehteramiye
Yad begir ke masoul zendegi koni
Bekhsos dar barabare khodet

اگه به کامنتها جواب نمیدم فقط تأییدشون میکنم,چون حالم خوب نیست و نمیخوام حرفی بزنم که کسی ناراحت بشه.
لازم نیست اینقدر تکرار کنی که من بی مسؤلیتم!فکر کنم توأم باید یاد بگیری به احساسات آدمها احترام بذاری!اگه درکشون نمیکنی,لااقل احترام بذار و اینقدر خودت رو دانای کل و اونا رو نادون تصور نکن!
هیچوقت بی مسؤلیت نبوده و نیستم!آدمهایی که میان اینجا و برام کامنت میذارن برام محترمن.برای همینم تأییدشون میکنم.ولی من نمیتونم هرچیزی رو که اون لحظه به ذهنم کیرسه بهشون بگم,چون الان ذهنم خیلی درگیره!
اینقدر زود و راحت آدم رو قضاوت نکن و یه کمم خودت رو جای بقیه بذار.
سختگیر و بی رحم رفتار میکنی پریا...
لطفأ یه کم واسه آدم و حال و روزش ارزش قایل شوووو
من تو رو نمیدونم چه جوری هستی,ولی همه آدمها تا جایی که من میدونم,گاهی که حالشون خوش نیست,فقط حرف میزنن تا یکی بشنودشون!فقط سر تکون بده و بگه میفهممت....
همیشه هرکی حرف میزنه,نیاز نداره راهکار بشنوه و نصیحت و سرزنش...
ماها آدمیم پریا!رباط که نیستیم,همه چیمون رو اصول و قایده باشه!
هر حرفی جایی داره.یه وقتی باید یکی رو نصیحت کرد,یه وقت باید سرزنشش کرد,یه وقت باید سرش داد زد,یه وقتم باید زد تو گوشش!!!ولی یه وقتایی هم باید نوازشش کرد...
من دیشب گفتم که حالم بده و فقط میخوام بنویسم!اینهمه محکوم کردن واسه چی....
یعنی من عقلم نمیرسه که اگه من برم سرکار اوضاعمون بهتر میشه؟
من نمیفهمم که باید بابت پسرم و شوهرم شاکر باشم؟
من کورم و تلاشهاس شوهرم رو نمیبینم؟!
چرا همه فکر میکنن من نمیفهمم و باید به هر طریقی که شده بهم بفهمونن که من نفهم و قدرنشناس و ناشکر و پرتوقع و مادی هستم!!!!
من فقط درد دل کردم...همین!

سیما 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 03:53 ب.ظ http://gholak-banoo.persianblog.ir

خانوم نازنین تو به خودت اطمینان داری. به همه لحاظ. این یعنی تو بهترین گزینه ها رو داری انتخاب می کنی... این یعنی باید بابت این انتخاب ها به خودت افرین بگی نه سرزنش. وقتی وارد دنیای مجازی میشی، حقیقت کامنت های مردم دیگه قسمتی از زندگی می شه..مردمی مثل من...! نباید به دل گرفت.
رسیدن به اون مرز ارامش که ازش حرف می زنی اما به نظر من تغییر نیاز داره. شرایط زندگیت و من فقط از چند تا مطلب می دونم. سختی هاش هم برام ملموس نیست، اما می تونم بهت بگم من توی سنگین ترین کفش های این دنیا راه رفتم مدت ها...کفش شما نبود، نخواهد هم بود...سخته جای کس دیگی حرف زدن، اما پیشنهاد تلاش نه خدایی نکرده توهینی به عدم کار و تلاشت بوده. پیشنهادی است به همه. کار کردن معطوف نمیشه به یه میز اداری و کار ۸ ساعته...ذهن قوی و جستجوگرت و معطوف کن به خیلی چیزهای قشنگ...زندگی سخته، بازم می گم...تو با بهترین انتخاب هات بهش نشون بده که داری می سازی...هرچند کند...!!!ببخشید اگه حرفی زدم که ناراحت شدی...من کلی خودم روزهای سرد و نارنجی و گذروندم توی این سالها...برای همین بهت می گم...دنیا جای تلاشه، کوشش و ساختن...دلخوری خوبه به جاش...دلتنگی خوبه به جاش...تو بهترین ها رو می تونی داشته باشی...اگه این میدون بهت اجازه نمی ده، سعی کن دایره زندگیت و زاویه اش و تغییر بدی.
پ.ن من خودم سرشار از مشکلم، خواهرانه اون چیزی که روی در و دیوار خونم هست بهت می گم. همون چیزی که بهش ایمان دارم.

دلارام 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 03:48 ب.ظ

گاهی نظرات را غیر فعال کن

هیما 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 03:41 ب.ظ

مهناز من همیشه تحسینت میکنم که خیلی راحت حرف دلت رو میزنی ، من بخاطر همین قضاوت نشدن ها خیلی از حرفهام رو نمیزنم و همه اش تو خودم میریزم ، بخاطر همین این روزها کم مینویسم.
مثل همیشه هر چی تو دلته بنویس و به حرفای بقیه که آزارت میده اهمیت نده ، میدونم سخته . ولی بعضیا عادت دارن فقط نصیحت کنن.
حرفای پست قبلت که خوندم همه اش حرف دل من بود .
دوست عزیز خوشگلم دیگه نبینم ناراحت باشی

مریم 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام من پست قبلیت رو تازه خوندم انگار حرف دل خودم بود عزیزم حرفاتو کاملا درک میکنم اینکه چی میخواستی و چی شد زندگی منم دقیقا همینه شما باز شوهرت خوبه من دارم با یه مردی زندگی میکنم که اگه یه حرف بر خلاف میلش باشه چنان عربده میکشه که من مجبورم خفه بشم فقط به خاطر بچم تاره اقا دست گل مالی هم به اب داده و مجبور شدیم خونمونو بدیم اجاره بریم جای دیگه من دارم فقط زندگی میکنم اینا همه در صورتیه که من اصلا به این اقا علاقه ای نداشتم و فقط خواستم ازدواج کنم ولی ولی با همه این شرایط دارم زندگی میکنم فقط به خاطر بچم در واقع دچار رورمرگی شدم یه زمانی زندگیم خوب بود شرایط مالیم خوب بود اون موقع هم لذت نبردم چون دلم خوش نبود حالا که شرایطم خیلی بدتر شده ولی یه کسای رو میبینم با شرایط بدتر از این دارن لذت میبرن از زندگی من میگم شاید به خاطر علاقه شون به شوهراشونه نمیدونم سر درد دلم باز شد ببخشید

تلخون 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:27 ب.ظ

دختر خوب
ابجی گلم...از سرزنش بقیه رنجیده خاطر نشو...
میدونی سهل ترین کار تو دنیا چیه؟ به نظم من سهل ترین کار دنیا از نظر ما ایرانی ها( با کشور های دیگه نشست و برخاست نداشتم و ازون ها بی اطلاعم) نقد کردن بی رحمانه همدیگه است.


روی صحبتم با خوانندهای وبلاگه...
دوستان... هموطنا... انسان ها
کاش یاد بگیریم همه در مورد همه چی، همه چیز رو نمی دونن..
همه ظرفیت و توانشون یکسان نیست
خواست و ارزوهای هر فرد قابل احترامه
این که هر کسی از زندگی چه چیزی می خواد...ارزوش چیه...الان تو چه موقعیته...چقدر داره رنج می کشه...رو فقط و فقط خود اون فرد می دونه و بس..
نسخه پیچیدن و بالای منبر رفتن ساده اس... اخه ما که تو موقعیت اون طرف مقابل نیستیم که ببینم اوضاع از چه قراره...
بیاین اگه به کسی وقت تشنگی یه لیوان آب نمیدیم لا اقل تو آفتاب داغ هم رهاش نکنیم...بیاین با دست هامون یه سایه بون کوچیک درست کنیم...تا شاید فقط و فقط برای لحظه ای به طرف مقابل که صادقانه داره خودشو بازگو می کنه، یه لبخند و یه انرژی و یه حس خووب بدیم...
بیاین به حرفاش گوش بدیم نه این که یک طرفه محاکمه اش کنیم...

مهدیا 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:15 ب.ظ http://mahdia.blogsky.com

مهناز جون.تو رو خدا خودت ناراحت هستی دیگه غصه ی یه مشت ادم های که زود بالای منبر میرن رو نخور.اصلا هر چی دلشون خواست بگن .اینها از صبح تا شب فقط بلدند موعظه کنند. تو زندگی خودشون هیچ وقت به حرف هاشون عمل نمی کنند.
بی خیال بابا.

سحر۲ 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 01:39 ب.ظ

چی شده؟نبینم غمگینی مهناز تپلی خودمون,خشگلم ولشون کن,مردم جواب نیت قلبهاشون رو میگیرند,هر کی هر کامنتی میگذاره خودش میدونه نیتش چیه و در ازای اون انرژی ای که میفرسته انرژی دریافت میکنه ,تو کووول باش.یکم بهم ریختی حساس شدی.
بوس,بوس,بوس ی عالمه

دندون 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:51 ب.ظ http://roozhaye-zendegie-man.blogsky.com

مهناز اصلا به ادم های اینجا نباید اهمیت بدی... میدونی من به این نتیجه رسیدم که فکر کنم اینجا دفتر خاطراتمه و هیچ کس نمیخونه جز خودم اینجوری ادمایی که میان و میخوان تخریب شخصیتیم کنن برام نامرعی میشن... حتی نظراتشونو تاییدم میکنم... توام اینکارو کن... داری اینجا برای خودت مینویسی یا برای دیگران؟ مرزت رو برای خوودت که مشخص کنی ادمهای اضافی از جلو چشات محو میشن...

Paria 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:50 ب.ظ

To har moghe yad gerefti bekhatere harfe digaran zendegi nakoni khoshbakht mishi.

akhe be to cheke baghiye dar moredet chi migan?
chera baraye harfe digaran zendegi mikoni !!!!!

vaghti yad begiri ke harchi delet khast gofti va digaran omadan har harfio zadano raftano barat ahamiyati nadashto beham narikhti onvaght khoshbakht mishi.

to adame masoliyat paziri nisti mahnaz
bara hamine khoshbakht nisti
va hese khoshbakhtiro nadari.

to masoliyate ye neveshte ya ghor zadaneto be ohde nemigiri
masoliyate webeto
ke in webe mane
gore pedare harfe baghiye
bara khodame
khode khodam
harchi bekham minevisam
harchi bekham migam.
baghiye harchi mikhan began began.

in yani masoliyat paziri dar bara webloget
yani masoliyate 100%
ke khodet mohemi na harfe digaran
in yeki aZ BASE haye khoshbakhtiyee

be inja talogh nadari khob boro
eyne tarso ha farar kon
jorate harf zadanam nadari
jorate inke khodsansori nakoni
yekam be khodet biya baba

مرد میانسال 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 12:41 ب.ظ http://www.ansd.blogsky.com

روز خوش
حرف دل منو زدی...
دوراز جون آدم فضول و بیکار همه جا هست حتی اینجا...
موفق باشی...

فندوقی 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 11:03 ق.ظ http://0riginal.blogfa.com/

مهناز گلم رمزی بنویس و به هرکس میخوای رمز بده.
حرفا و خواسته های تو اصلاً بد نیست خیلیم خوبه. دوس داری خودت و خانوادت در رفاه بیشتری باشید.
من یه پیشنهادی میدم دنبال یه راهی باش و خودتم تلاش کن. همه بارو رو دوش همسرت نزار.
نمیدونی پولی که آدم دراره چقدر شیرینه. نمیدونی چقدر حس مفید بودن میکنی و دیگه بیکار نیستی که فکر و خیال کنی. حتی میتونی تو خونه کار کنی.
منتظر جوابت هستم.

سپیده مامان درسا 2 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 10:37 ق.ظ

مهناز الهى قربون دلت بشم که اینقدر نازک و حساس شده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.