روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......
روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......

سلام

خوش اومدین

اگه دوس داشتید علاوه بر وبلاگ تو اینستا هم باهام باشید،این آدرسشه؛

Www.Instagram.com/mahnazblog

همیشه شاد باشید و پر انرژی

مردی نبود فتاده را پای زدن/ گر دست فتاده را بگیری،مردی!

سلام خوبید؟

چند روزیه میخوام بیام و بنویسم ولی این اتفاقات اخیر و زلزله و این مصیبتها،نمیذاره!فکرم مشغوله اونجاست و دستم به نوشتن نمیره.

گرچه اتفاقات خاصی هم نیفتاده تو این هفته.شنبه شوهری رفت ماموریت گلپایگان و ما خونه بودیم.این چند روزم مثل روزای دیگه به بچه ها و خونه و خودم مشغولم.ضمن اینکه خبرای زلزله رو هم پیگیری میکنم.

از بازیای سیاسی که این چی ساخت و تقصیر این بود و تقصیر اون بود و دیدید ما درست گفته بوده بودیم و ازین داستانا بیاید بیرون تو رو خدا!کاری هم به خدا و پیغمبره همدیگه نداشته باشید.با هر فکر و هر عقیده و هر دین و هر تفکر سیاسی که هستید،محض رضای خدا حداقل تو اینجور مواقع،کینه و دشمنی و آتو گرفتن از همدیگه رو بذارید کنار و فکر کنید چه جوری میتونید به اون بنده خداها کمک کنید!

آدم حالش به هم میخوره بس که تو این فضاهای مجازی زلزله بهونه ای شده واسه اینکه همدیگه رو بکوبن و اصلا هم مهم نیس یه عده دارن اون وسط جون میدن!اونایی که جونشونو از دست دادن که نمیشه واسه شون کاری کرد.خدا بیامرزدشون و به عزیزاشونم صبر بده.لااقل زنده ها رو دریابید!میدونیم که به دولت و بقیه شون امیدی نیست!جیبای گشاد اونا حالا حالاها جا داره و پر نمیشه که بخواد نوبت به مردم و دردشون برسه.پس خودمون یه کاری بکنیم.

اگه میتونید خون بدید.یا مبلغی رو به یه حساب مطمئن واریز کنید.یا کالا و لباس گرم براشون بفرستید.پولهاتونو حتما به آدمای مطمئن بدید که بدونید به دست اون بنده خداها میرسه.میدونید که دزد این وسط کم نیست!کاری به دولت و سیاست ندارم،آخه بدبختی اینه که خودمونم به خودمون رحم نمیکنیم!الان دزدی تو اون مناطق بیداد میکنه!!!چادرا و وسایلا رو چندتا چندتا برمیدارن و به اون بنده خداها میفروشن!!!!یا میرن خونه های خراب شده شونو غارت میکنن!!!نمیدونم پست تر از اینام کاری هست تو دنیا!!!کسی که افتاده رو جای اینکه دستشو بگیرن،یه لگدم بهش میزنن!!!این خانه از پای بست ویران است.....

مام خیلی فکر کردیم چیکار کنیم.آخرش یه سری چیز میز تهیه کردیم با هرکی که دور و برمون میشناختیم و شوهری و دوتا از دوستاش،یه وانت گرفتن و دیروز صبح زود رفتن کرمانشاه.راستش اولش میخواستم تو اینستا بگم تا شماهام اگه کمکی دارید بدید شوهری ببره.ولی بعد فکر کردم هماهنگ کردنش و گرفتن وسایل ازتون خیلی سخته و طول میکشه.شوهری هم میخواست زودتر بره و این وسایلو برسونه دستشون.اینه که بی خیال شدم.دیگه هرچی که خودمون داشتیم و یه سری وسایلم خریدیم و مامان اینا و بقیه هم پول دادن و یه لیست نوشتیم خریدیم و دادیم برد.

ظاهرا کمکها بیشتر به خوده شهرها میرسه و به دست روستاییا چیزی نمیرسه.شوهری میگفت کمکها خیلی زیاده ولی همه گیجن اینجا!اصلا نمیدونن چطوری باید سامانش بدن و تقسیم کنن.درواقع همه یکدست نیستن.یه سریا مثل شوهری،خودشون اومدن و دارن کمک میکنن.یه سریا دولتین.یه سریام مال این نهادای خصوصین و بقیه هم ارتشی و سپاهی و اینان.هر کدومم میخوان کار خودشونو بکنن و باهم هماهنگ نیستن.تازه خیلی از کمکها رو همون اول شهر میام میبرن به اسم نیازمندا ولی معلوم نیس کجا میره و کی میبره!چون اصلا دست مردم نمیرسه!این وسط هم کلی دزد و آدمای سودجو هستن که کارو خراب میکنن.

حالا شوهری امروز برمیگرده.ای کاش لااقل زودتر یه فکری به حال اسکان دادنشون بکنن تو این سرما.چیزایی که شوهری دیده بود و تعریف میکرد،جیگر آدمو خون میکنه!لعنتی هوام اونجا خیلی سرده!

نمیدونم چی بگم!آدم تو کار خدا می مونه!

سامم شبا درست و حسابی نمیخوابه و هر روز صبح از بی خوابی سر درد دارم.

پاشم برم یه لیوان قهوه بخورم شاید بهتر بشم.

شوهری میگه این چند روز تعطیلی رو بریم شمال.راستش حالشو ندارم.یعنی میترسم تو ترافیک بمونیم و منم که متنفرم از ترافیک!بالاخره سه چهار روز تعطیله و ملتم که تا دو روز تعطیل میشه میرن شمال!

حالا ببینیم چی میشه!

امیدوارم هرجا که هستید و هرکاری که میکنید،سالم و شاد باشید.

زندگی جریان داره،پس ازش لذت ببرید.

نشستن و عکس و فیلمای زلزله رو دیدن و اشک ریختن،هیچ فایده ای نداره.زندگیتونو بکنید و اگرم میتونید یه کمکی به اون بنده خداها بکنید که این خیلی بیشتر به دردشون میخوره تا آه و ناله و گریه و زاری.

مواظب خودتون باشید

دوستتون دارم

بای