روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......
روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......

بی حوصلگی....

سلام

دستم به نوشتن نمیره!اکثر روزا یه پست بلند بالا توی ذهنم مینویسم،ولی نمیتونم بنویسمشون!حسش نیس!

البته تو اینستا هستم.

از اوضاع و احوالمون اگه بخواید،خوبیم خداروشکر.یه سری آزمایش و سونو بود که توی این یکی دو هفته گذشته رفتم و انجامشون دادم.گلو دردم تا حد زیادی خوب شده.ساشا ولی همچنان سرفه میکنه!

ظاهرا همه چی خوبه،ولی من بی حوصله ام!واسه تعطیلات مامانم اینا کچلمون کردن بس که زنگ زدن و گفتن چرا نمیاید!شوهری هم میگفت بریم!ولی من حس مسافرت نداشتم!آخرش امروز با مامانم بحثم شد!گفتم نمیشه که تا دو روز تعطیله انتظار داشته باشید بیایم اونجا!فقط که به تعطیلی نیس،آدم باید همه شرایطشو داشته باشه!خودشون از خونه شون جم نمیخورن و هیچ جا نمیرن،اونوقت انتظار دارن ما را به را پاشیم بریم اونجا!والله...

البته از هر طرف که بهش نگاه کنی،عقلانیش اینه که آدم چهار روز تعطیلی رو بزنه بره یه وری!ولی واقعا این روزا فقط دلم خونه خودمو میخواد!هرجام میرم دوس دارم زود برگردم!دلم شلوغی نمیخواد اصلا!

فکر کنم افسردگی پیش از زایمان گرفتم!!!خخخخخخ

خلاصه که اوضاعمون اینجوریاس!

سعی میکنم چند روز درمیون حتی اگه شده،چند خط بنویسم تا بدونید هنوز زنده ام!

کامنتهای مهربونتونم همه شونو خوندم و اونا رو هم تو ذهنم جواب دادم،فقط شما نمیتونید ببینید!

هروقت حالتون خوب بود،ما رو هم لطفا دعا کنید.

دوستتون دارم و به همراهیتون افتخار میکنم.

مواظب خودتون باشید

بای

نظرات 12 + ارسال نظر
بوی آتیش 22 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 05:15 ب.ظ

سلام توی اینستا با ادی yase144 فالوتون کردم لطفا اکسپت کنید.

ریکوئستهامو چک کردم،درخواستی با این اسم نداشتم!دوباره درخواست بده عزیزم

خورشید 17 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 02:45 ب.ظ http://khorshidd. blogsky.com

خوبی عزیزم. . این دسته هنوز ب نوشتن نمیره؟بشین باهاش صحبت کن

قربونت عزیزم
نوشتم امروز

سمیرا 17 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 11:35 ق.ظ

همین که حالت خوبه الهیییی هزار مرتبه شکر

گاهی خو اینجور ادم دوس داره بنویسه ولی حس نداره....

ساشا جون رو ببوس از طرف من

قربونت برم عزیزم
سمیرا کجایی؟چرا وبلاگتو ترکوندی؟
فدای تو....

بوی آتیش 16 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 05:54 ب.ظ

سلام
ایشااله خوبید یه سوال داشتم ازتون قبلا توی وبتون یه جایی گفته بودید چگونه بدون داشتن اکانت وارد اینستا بشیم؟ ولی یادم رفته میشه دوباره بگید چطور؟ بسیار متشکرم

سلام عزیزم
والله یادم نیس.بچه های وبلاگ گفته بودن.ظاهرا تو گوگل باید ادرس؛اینستا،اسلش،بعد اسم اینستای منو بزنی و باز میکنه!!اسم اینستامم،mahnazblog هستش!
آها یه چیزی الان یادم افتاد.اگه اکانت نداشته باشی،چون پیجم قفله،فکر نکنم بشه دید!بازم میخوای امتحان کن.
قربونت

نازمهر 16 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 12:05 ب.ظ

از همین ارامش قبل از ورود نی نی استفاده کن و استراحت کن

چشم عزیزم

نفیس 16 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 12:43 ق.ظ

شمال نرفتنت روبهت حق میدم چون واقعاااااا آدم بعضی وفتهافقذ وفقط دلش آرامش میخوادواین آرامشه تو خونه خودآدم هست ولاغیر
امااون پستهای بالا بلدی که توذهنت مینویسی و رو نمیکنی رو چیکارکنیم؟؟!!

واقعا بعضی وقتها آدم فقط دلش خونه خودشو میخواد!
یه کوچولو نوشتم تا زیاد بدهکارتون نباشم!

مامان روژین 15 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 05:40 ب.ظ

عزیزم انشالله که بی حوصلگیت زودزودخوب میشه ومیشی همون مهنازپرازانرژی،مواظب خودت وبارت باش

قربونت برم عزیزدلم

مینا وفندق توراهش 15 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 11:17 ق.ظ

فداتشم انشاالله شمام به سلامتى زایمان کنى, عزیزم منم اوایل بارداریم کلا بهم خورده بودم به همچى گیرمیدادم, زایمان طبیعى داشتم سخت که بود اماخیلى شیرین بود

قربونت برم عزیزم.
خداروشکر!آره واقعا!وقتی بچه به دنیا میاد دیگه سختیهای گذشته فراموش میشه!

مینا وفندق توراهش 14 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 04:38 ب.ظ

سلام خانمى من جمعه بهترین تجربه زندگیمو داشتم, من زااااااااایمااااان کردم صاحب یه دختره مومشکى شدم

سلام عزیزم
ای جااااااااااااان
الهی شکر!
خیلی خوشحالم کردی.
خدا رو هزار بار شکر که زایمانت به سلامتی انجام شد و خودت و فرشته کوچولوت صحیح و سالم هستید.امیدوارم که واسه زایمان اذیت نشده باشی.از طرف من پاهای کوچولوشو ببوس.

نجمه 14 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام مهناز جون
خوبی عزیزم؟
اینستمو غیرفعال کردم، از حالتون بی خبر شدم
اخی. دلشون تنگ می شه دیگه. انشالله همیشه خوش و سلامت باشی.

سلام عزیزم
قربونت
دیدم خبری نیس ازت اونجا.پس کلا زدی اینستاتو ترکوندی!
آره حق دارن طفلیا!ولی یه وقتایی شرایط آدم اینطور ایجاب میکنه!
قربونت عزیزم

ملیکا 13 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام مهناز جون، الحمدالله و حتمأ که حالتون خوبه، خدارو شکر،
اگه پیگیریم به خاطر اینه که دوست داریم و دلتنگت میشیم...
مواظب خودت و مسافر کوچولو باش و سعى کن نذارى این
وضعیت بهت غلبه کنه، مطمئنم تو راهشو بلدى عزیزم

سلام عزیزم
قربونت
میدونم عزیزم و خیلیم ممنونم.
حتما همینطوره!نمیذارم این بی حوصلگی زندگیمو تحت الشعاع قرار بده!بلاخره بهش غلبه میکنم.
فدات

نفیس 13 - خرداد‌ماه - 1396 ساعت 03:44 ب.ظ

این قسمت مهنازبدجنس میشود

چرا؟چون نمینویسم یا چون نرفتم شمال؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.