روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......
روزگار زندگی یک بانو

روزگار زندگی یک بانو

فراز و نشیب ها و روزمرگیهای یک زن,یک مادر,یک همسر ‌‌‌......

عجبا......

سلام خوبید؟صبح بارونیتون بخیر

چه میکنید با این بارون؟امیدوارم برخلاف این هوا،دلاتون ابری و بارونی نباشه و آفتابیه آفتابی باشه!

راستش الان که شروع کردم بنویسم،هرچی فکر کردم دیدم یادم نمیاد پنجشنبه جمعه چیکار کردیم!!!!!

البته یادمه پنجشنبه خواهرم زنگ زد که میاید آخر هفته بریم خونه دوستمون؟گفتم فکر نکنم بیایم.حالا اگه قرار شد بیایم بهت میگم.راستش حوصله شو نداشتم.شوهری زود اومد و رفتیم بیرون یه دوری زدیم و خرید مرید کردیم و برگشتیم.

جمعه هم همه اش خونه بودیم و جایی نرفتیم.یه کم خونه رو مرتب کردم و واسه ناهارم خورشت سبزی درس کردم.غروب شوهری زنگ زد آگاهی و گفتن ماشین دو روزه پیدا شده و بردنش پارکینگ!!!!جالبه که یه خبر نداده بودن!خیلی خوشحال شدم و خداروشکر کردم!واسه شام کشک بادمجون درس کردم و خوردیم.شب شوهری یه فیلم گرفته بود که گفت قشنگه.نمیدونم چرا اسم فیلمها اینقدر زود یادم میره!ساشا که خوابید،دیدیمش.شوهری وسطاش خوابش گرفت و رفت خوابید و من دیدمش.خیلی قشنگ بود.برد پیت بازی میکرد.ساعت تقریبا یک بود که خوابیدم.

شنبه با شوهری رفتیم دنبال کارای ماشین.دیگه جزئیاتش نمیگم،فقط همینقدر بگم که به غلط کردن افتادیم که خواستیم ماشین خودمونو پس بگیریم!!!آخه این چه مملکتیه؟به خدا دزدی و پول حروم به دست آوردن صد برابر راحت تره تا حلال خوردن!یارو مثل آب خوردن ماشینمونو میدزده و کارشو انجام میده و بردنیاشو میبره و بعدم ولش میکنه و با خیال راحت و سوت زنان میره دنبال زندگیش و هیچکی هم نیس که بهش بگه خرت به چند من!!!اونوقت ما که میخوایم مال برده شده خودمونو پس بگیریم باید صدجا بریم و صدجور فرم پر کنیم و سوال و جواب پس بدیم و کلی پول خرج کنیم تا آخرش منت بذارن و یه تیکه آهن پاره رو بهمون بدن!!!الهی خدا جوابشونو بده!اونوقت میگن چرا مردم از اسلام و دین و خدا و پیغمبر زده شدن!واسه اینکه شماها گند زدین تو اعتقادات مردم!واسه اینکه شماها خودتونو متدین و دیندار معرفی میکنید!مردمم مقایسه میکنن.اینا که با دینداری و قوانین اسلامی مملکتو اداره میکنن،اینه اوضاعمون و جاهای دیگه که اسمی از دین و ادعاشم نیست،اونقدر به حقوق مردم اهمیت میدن و عدالتش اینهمه بیشتره!!!خب با این شرایط چرا نباید کسی با به دست آوردن کوچکترین موقعیتی،ازین مملکت بره؟چرا باید اینجا رو ترجیح بده به کشورای دیگه؟چه برتری داره زندگی کردن اینجا به جاهای دیگه؟خداییش چه برتری داره؟مطمئن باشید اگه شرایط رفتن واسه همه مهیا باشه،به یک هفته نمیکشه که این کشور خالی میشه!!!چون دیگه از ایران چیزی باقی نمونده!همه چیشو که خراب کردن!اینم که از وضع زندگیمونه!والله.....

خلاصه ساعت دو با سر درد شدید و اعصابی خورد برگشتیم خونه.کارای اداریش تموم شد و قرار شد شوهری غروب بره ماشینو از پارکینگ تحویل بگیره.گفت تو دیگه نیا،من آژانس میگیرم میرم میارمش.

ناهارم کوبیده گرفتیم و خوردیم!غروب شوهری رفت ماشینو آورد.خدا دزدا و رئیس دزدا رو همه باهم لعنت کنه!

ساشا رو از مدرسه آورد و شیر و کلوچه دادم عصرونه خورد و واسه شامم خوراک لوبیا درس کردم.ساشا زیاد خوب نبود.خودمم از صبح سرم سنگین بود.خدا کنه سرما نخورده باشیم.شب زود خوابید.من و شوهری هم شام خوردیم و حرف زدیم.فیلم گذاشتیم ببینیم که زیاد جذاب نبود و خوشمون نیومد.وسطاش خاموش کردیم و خوابیدیم.

امروز صبح ساعت هفت ساشا طبق معمول بیدار شد و گفت برم کارتون ببینم؟گفتم برو ببین.خودمم دراز کشیدم تا هفت و نیم و بعدش بلند شدم.هنوز از دیروز یه سر درد ریزی دارم.ساشا گفته بود پنکیک درس کن برام.چندتا دونه درس کردم.خودشم نشست و موزها رو خورد کرد و از منم خواست خامه رو براش تو قیف بریزم تا تزئینش کنه.پنکیکها که درس شد،خودش تزئینشون کرد و به قول خودش تبدیلشون کرد به یه کیک خامه ای موزی،جدید!!!خوردیم و کلی هم لذت بردیم!به به!

واسه ناهار قیمه گذاشتم و نشستم دارم موزیک گوش میدم.یه کمم رفتم تو تراس نشستم و از هوا لذت بردم.گرچه از بارون خسته شدم   دلم نمیخواد دیگه بباره.ولی این هوای لطیفو دوس دارم.

زندگیاتون پر از اتفاقات خوب و لحظه های شاد و خوش!

آرزو میکنم آسمون دلتون صافه صاف باشه،بدون حتی یه لکه ابر.

آرزو میکنم هرکی مریضی جسمی و روحی داره،خیلی خیلی زود خوب بشه که هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست!

آرزو میکنم عزیزاتون همیشه خوب و سلامت باشن.

از ته دلم برای تک تکتون بهترینها رو از خدا میخوام.دوس دارم زندگیاتون اینقدر خوب باشه و در آرامش پیش بره که همسایه ها از صدای خنده هاتون کلافه بشن!!!از ته دل بخندید....

فکر نمیکنم پست منسجم و خوبی شده باشه.ولی خواستم خبرای این یکی دو روز رو بهتون بدم.

مواظب خودتون و عزیزاتون باشید.

دوستتون دارم

بای

نظرات 19 + ارسال نظر
baiza 14 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:28 ق.ظ http://mydailydiar.blogsky.com

مهناز عزیزم خدارو شکر که ماشینتون پیدا شد ولی کاش اینقد اذیت نمیشدید بهر حال واقعا افغانستان همین شرایطه خیلی خیلی فساد و بی عدالتی الهی همه به سزای اعمال بد و یا خوب شون برسن. همیشه شاد و سلامت باشی عزیزکم.

قربونت عزیزم
متاسفانه تو اکثر کشورهای جهان سوم این مشکلات هست.اینقدر فساد و ظلم هست که باعث میشه پیشرفت نکنیم و روز به روز پسرفت کنیم.
همچنین شما عزیزم.

نفیس 14 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 12:44 ق.ظ

مهنازجان بازهم خدا روشکر که پیداشد،حالا چیزی ازش مونده؟قابل فروش هست؟
ااین همه این چندوقت حرص خوردی امیدوارم از این به بعد دیگه مشکلی براتون پیش نیاد تا دیگه به نی نی هم استرس واردنشه

قربونت عزیزم
فعلا نمیفروشیمش.حدودا دو، سه تومن ضرر کردیم روش!بی خیال....
مرسی گلم

مرمر 12 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 04:39 ب.ظ

چه قدر کم نوشتی من پست طولانی میخوام

ایشالله دفعه بعد

مهشید 12 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام مهناز جونم
خوبی؟
شرح پیدا شدن ماشینتون رو که خوندم داغ دلم سر ماشینمون تازه شد. خدا خیرشون بده ماکه عاصی شدیم

سلام عزیزم
قربونت
پس شمام این تجربه تلخو داشتید!البته واسه ما اولین بار نبود و یه بارم چند سال پیش ماشینمونو برده بودن و این بلاها سرمون اومده بود!
ایشالله که ازین به بعد ازین اتفاقات بد واسه تون نیفته!

معصوم 12 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:33 ق.ظ http://formylove-tm.blogsky.com

من 12 هفته رفتم سونو گفتن گویا دخمله . از اون به بعد دیگه نرفتم . میگن 16 هفته باید تعیین جنسیت بری. من گذاشتم با غربال دوم یهو انجام بدم

ایشالله که سالم باشه و به سلامت به دنیا بیاد

حانیه 12 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 01:05 ق.ظ

سلام مهناز جان خداروشکرکه ماشینتون پیداشد یعنی هرچی گفتی درست گفتی مثلا مملکتمون اسلامیه تمام ارزوهای قشنگت ده برابرش برگرده به خودت

سلام عزیزم
قربونت عزیزم.الهی هرچی خیر و خوبیه نصیب همه بشه.

سمیرا 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 09:00 ب.ظ

خدارو شکر ماشینتون پیدا شد

قربونت برم

سمیرا 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:59 ب.ظ

اره درست میگی

سلامتی بالاترین نعمته

.
.
سلام نازگلم..وقت بخیررر

سلام به روی ماهت.
الهی که خدا همیشه تنت رو سلامت و دلت رو شاد نگه داره.

شهرزاد 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 05:34 ب.ظ

این خانه از پای بست ویران است مهناز ... الهی که دیگه هیچوقت کارتون به همچین جاهایی نیفته ...

واقعا ویران است!آدم اینجور جاها که میره تازه عمق خرابیها رو میبینه!
الهی آمین...

سحر۲ 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 09:43 ق.ظ

مهناز واقعا خیلی خوشحالم ماشینت پیدا شد ,من واقعا نمیدونم چجوری ی انسان میتونه اموال کسی رو به سرقت ببره,من اینروزها موظف شدم پول جمع کنم و هدیه روز معلم بخرم بخاطر دوزاری که ملت دادند دستم دارم سکته میکنم که امانت مردم ی وخ هدر نره بعد این رییس دزدها چطور میتونه اییینهمه پول رو هپل هپو کنه و ککشم نگزه,به قول خودت عجبا!
..
عاشق این گرم کردن کانون خانواده ی توام,با کیک پختن و غذاهای متنوع پختنت,ای ول بهت

مهناز چه خوب هم زود زود مینویسی هم زود تایید میکنی آدم انگیزه ی خوندن و کامنتش میاد و اونوخ حس میکنه ارتباطش نزدیکتره

خودمم همیشه همین فکرو میکنم!ولی انگاری خیلیم راحت از گلوشون پایین میره!آره راس میگی،سخته امانت مردم دست آدم باشه.خودمم چندبار تو این شرایط بودم.استرسش آدمو دیوونه میکنه!خدا این رئیس دزدا و دارو دسته اش رو نابود کنه،بلکه بتونیم یه نفسی بکشیم!
قربونت برم عزیزم
من خودم عاشق ارتباط برقرار کردنم.اینجام با وجود دوستای خوبی مثل تو،واقعا انگیزه نوشتنم زیاده.فقط اگه وقتشو داشته باشم.

مامان طلاخانوم 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام مهناز عزیزم
واقعا حق داری آخه مملکت نیست که گل و بلبله!!!
بازم شکر که همین اسکلت اهنی ماشینو تحویل دادنخدا ازشون نگذره
...شوهر خواهرم هم شب عید همین اتفاق واسش افتاد و ماشینشون رو دزدیدن و بجاش اسکلت اهنی تحویلش دادن ..حالا واسه عید آجیل های خوب گرفته بود و بیشتر دلش پیش آجیلها بود..هههه
که دزدها آجیل که بماند ولی هرچی کندنی بود کندن و اهن تحویل دادن.

سلام عزیزم
آخ آخ حیفه آجیلا!اتفاقا منم کلی خوراکی واسه خونخ و مدرسه ساشا خریده بودم که چون سنگین بود و نمیتونستم بیارم،مونده بود تو صندوق عقب!باور میکنی واسه اونا دلم بیشتر سوخت!!!

سپیده مامان درسا 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:48 ق.ظ

مهناز جانم نمیدونم چی بگم واقعا آدم اعصابی واسش نمیمونه با بعضی کارها ولی خب بازم خداروشکر پیدا شد ماشین
ببوس ساشا جون از طرف من مواظب خودت و نی نی جون باش

بازم خداروشکر....
فدای تو عزیزم.

ژینوس 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:11 ق.ظ

این روزا خبر خوب هم که میخوای بدی یه طوری اتفاق میفته که اصلا میمونی تبریک بگی یا سر تاسف تکون بدی از دردسرهایی که دوستت بابت خبرخوبش کشیده؟ به هرحال بازم الهی شکر که ماشین پیدا شد ، حرص نخور کلا این روزا همهچیز حتی بهترین ها طوری اتفاق میفتن که با بدترین ها هیچ فرقی نمیکنه

دقیقا همینه!انگار نمیشه یه خبر خوب،یه اتفاق خوبی چیزی پیش بیاد که کنارش،یه چیز بد نباشه تا خوشی آدمو کوفتش نکنه!!!
نه دیگه حرص نمیخورم!

مری 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:09 ق.ظ http://marmar.persianblog.ir

باز جای شکرش باقیه که ماشین پیدا شد ، حداقل با این وضع بارداریت ، چشت دنبالش نیس . خیلی روزگار بدی شده . مواظب خودت و پسرها باش

بازم شکر....
نه دیگه از خیرش گذشته بودیم و بهش فکر نمیکردیم تا اینکه یهو پیدا شد!!!!
قربونت عزیزم

سمیه 11 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 12:44 ق.ظ

پستت عاااااالی بود.واقعا چسبید.

قربونت برم عزیزم.قابلی نداشت

کتی 10 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 11:54 ب.ظ

جاناسخن از زبان ما می گویی. ..،،اتفاقا پست بسیار پرمحتوایی بود. ممنون از دعاهای دلچسبت، ،،،مواظب خودت وگلپسرها باش مهنازی جان

مرسی عزیزم.لطف داری
فدای تو مهربونم

بوی آتیش 10 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 08:10 ب.ظ

سلام
ماشینتون مبارک باشه خیلی مبارکه، کی شیرینی شو میدید؟

سلام عزیزم
قربونت
کمه کم،دو سه تومن ضرر کردیم،شیرینیم بدم؟

مامان روژین 10 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 03:39 ب.ظ

ای جان کیک درست کرده واسه مامانو داداشیش قربونش برم من،خدانکنه گذرآدم اداراجات بیافته اونم توایران،چه دعاهای قشنگی کردی آمئییییییییین

آدم دو روز بره اینجور جاها،بیست سال از عمرش کم میشه به خدا!
آمین...

سارا 10 - اردیبهشت‌ماه - 1396 ساعت 03:07 ب.ظ

سلام مهناز جون خیلیم عالی کیف کردم با این دعاهات به به
شرح ماجرای ماشینو تو اینستا خوندم واقعا کههههه هیچی نمیگم ول کن خودتو اذیت نکن ما که کلهم خانواده هامون کم کم دارن میرن واقعا هر کس شرایطشو داشته باشه میره از بس اینجا سخت میگذره
مهناز جون میشه یه سوال بکنم ببخشید اگه فوضولیه متراژ خونتون چنده
من اینروزا دارم دنبال خونه میگردم اجاره ها نه خرید با این پولایی که داریم عمرا بتونیم خونه بخریم همیشه متراژهای خونمون بزرگ بوده بالایه ۱۲۰ ولی الان کوچک میبینم آیا به نظرت خوبه مثلا ۹۰ متر یا ۸۵ متر اینا خوبن گفتم ازت سوال کنم دوست مجازی خودم بخدا برام خیلی عزیزی

سلام عزیزم
نه دیگه بهش فکر نمیکنم!
خب متراژ خونه بستگی به تعداد نفراتتون و وسایلتون و راحتی خودتون داره.120 متر که خیلی بزرگه!85 و 90 متراژهای مناسبین به نظرم!
قربونت برم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.